روانشناسی چاقی
- سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۱۸ ق.ظ
روانشناسی چاقی
چه عواملی باعث این اختلافات می شود؟
این اختلاف در متابولیسم بین انسان به دلیل عوامل بسیاری است:
ژنتیکی
ارث مجموعه محدودیت از ظرفیت متابولیکی فرد، از هر یک از ما یک عضو از یک خانواده خاص است و حامل ژن از این خانواده است،
محیطی
سطح فعالیت بدنی ، انتخاب غذای شخصی ، تعداد وعده های غذایی در روز بر وزن شخص تأثیر می گذارد ، بیماری هایی که می توانند به افزایش وزن کمک کنند (به عنوان مثال کم کاری تیروئید ، سندرم کوشینگ ، افسردگی و برخی مشکلات عصبی خاص). می تواند منجر به پرخوری شود) و
داروسازی
برخی از داروهای ضد افسردگی و استروئیدها می توانند باعث افزایش وزن شوند.
تأثیر عامل روانشناختی بر چاقی
یک عامل کلیدی که می تواند عادتهای غذایی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد ، عامل روانی است. تحقیقات اخیر نشان داده است که 70٪ از افراد ، هنگام استرس ، به یخچال و فریزر برای مصرف مواد غذایی بیشتر از نیاز بدنشان متوسل می شوند. متابولیسم ، مانند سایر عملکردهای بیولوژیکی خودمختار ، تا حد زیادی توسط آن بخش از ذهن ما که ناخودآگاه عملکرد دارد کنترل می شود. مشکل چاقی و همچنین اختلالات خوردن غذا (بولیمی و بی اشتهایی) عمدتاً ناشی از تأثیراتی است که قسمت ناخودآگاه ذهن ما به خود اختصاص داده است ، یعنی برنامه نویسی روانی که در خدمت اهدافی است که هنوز از ما آگاه نیستند. ،
یکی از کارکردهای اساسی انسان که به طور مستقیم در زنده ماندن گونه ها نقش دارد ، مصرف مواد غذایی است. جستجو و مصرف مواد غذایی ، از سنین پایین ، یک واکنش وابسته قوی ایجاد می کند که به طور مستقیم مصرف مواد غذایی را به یک احساس امنیت ، خوشبختی و کنترل پیوند می دهد. در دوره اول رشد کودک - که فروید آن را "مرحله حسی حسی از رشد روانی" نامیده است - فرد در حال توسعه به تدریج تمایل دارد نیاز خود به غذا را با احساسات اساسی امنیت ، آسایش ، سعادت و همچنین احساس خود تشخیص دهد. پوشش این نیاز اصلی به تغذیه با پوشش عاطفی قابل توجه همراه است (یعنی افراد مهم در محیط او و به ویژه مادر خود او را دوست دارند ، آنها از او مراقبت می کنند و او را می پذیرند. بنابراین ، این نگرش وابسته به غذا ، که کودک هنگام شیر دادن به مادر ، به او تحمیل می کند ، تا حدودی نگرش های عاطفی و کارنامه رفتارهای خود را برای بقیه عمر خود تعیین می کند ، در تعدادی از موضوعات ، از جمله رابطه او. با غذا.
این توضیح می دهد که چرا اکثر اقدامات رژیم غذایی محکوم به شکست هستند. اگرچه اراده و اراده آگاهانه ما می تواند برای مدت کوتاهی پیروز شود ، به طوری که برخی از پوندهای اضافی را نیز از دست می دهیم ، مسلم است که نه تنها پوندهایی را که از دست دادیم دوباره به دست می آوریم ، بلکه می توانیم حتی پس از اتمام به دست بیاوریم. رژیم غذایی
دلایل ناخودآگاه که فرد چاق را به خوردن زیاد سوق می دهد بسیار قوی تر است و به همین دلیل همیشه بر تلاش و اراده آگاهانه او غالب هستند. برای رسیدن به هرگونه تغییر در رفتار و نگرش ما نسبت به زندگی - به همان روشی که در رژیم غذایی ما وجود دارد - موفقیتی حاصل نمی شود ، نباید بین قسمت آگاهانه و ناخودآگاه روان ما هیچ تعارض ایجاد نکند. درعوض ، باید هماهنگی و هماهنگی بین آنها وجود داشته باشد. بنابراین فقط هنگامی که مکانیسم ناخودآگاه در ریشه خود اصلاح شود ، به طوری که دیگر نیازی به تحقق هدفی که تاکنون برآورده شده است (به عنوان مثال جستجوی امنیت ، تسکین در درد جدایی و غیره) از طریق بیش از حد نیست. مصرف مواد غذایی ، بنابراین فقط نیازها و عادات غذایی فرد را با زحمت به وزن طبیعی خود سوق می دهد ، زیرا آنها با نیازهای روانی وی دست به دست هم می دهند. نتیجه فوق از طریق روان درمانی فردی و گروهی جهت مصنوعی با موفقیت حاصل می شود.
عوامل روانشناختی چیست؟
در اینجا برخی از عوامل روانشناختی وجود دارد که به طور ناخودآگاه افراد را به سمت پرخوری ، افزایش و حفظ وزن اضافی سوق می دهد:
امنیت
همانطور که گفتیم ، یکی از اصلی ترین احساساتی که تغذیه با شیر مادر در نوزادان و بعدا در کودک ، مصرف مواد غذایی ایجاد می کند ، احساس امنیت است. بنابراین بزرگسالانی که احساس امنیت نمی کنند ، بیشتر از اینها به خوردن غذای بیش از حد (پرخوری) متوسل می شوند تا این احساس امنیتی مهم و تسکین دهنده احساساتی را که هنگام کودکی احساس می کردند نسبت به مادرشان زنده کنند. در این حالت ، احساس سیری که در بزرگسالان از طریق مصرف مقدار زیادی غذا استفاده می شود ، بازگشت به احساس امنیت و سعادت کودکانه است.
طرد شدن
احساس طرد شدن توسط افراد مهم در محیط نیز می تواند نیاز به بازیابی احساس امنیت ، پذیرش و تأیید را که هنگام کودکی دریافت کرده ایم ، به طور غیر مستقیم از مادر یا پدر از طریق غذا دریافت کنیم.
لغو
وقتی تلاش شخص برای تحقق یک هدف توسط یک عامل بیرونی خنثی شود ، مانع یا خنثی شود ، بنابراین طبیعی است که احساس اذیت ، خالی ، عصبانی ، ناامید ، تلخ ، عصبانی و گیج شوید. اگرچه بیشتر احساسات فوق به عنوان واکنش های گاه به گاه در وقایع فردی تجربه می شود ، اما به ندرت ممکن است به دلیل شرایط محدود ، یا به دلیل برخی مشکلات داخلی ، برای برخی افراد شرایط دائمی باشد. احساس ناامیدی می تواند فرد را به حدی بی حرکتی کند که تنها راه تسکین و احساس "خوب بودن از خود" احساس غذا خوردن است. البته این مشکلی نیست. اما اگر ناامیدی بخشی از زندگی یک شخص است ،
خود مجازات - خود تخریب
افرادی که در کودکی پیام های منفی افراد مهمی را در محیط فوری خود دارند ، از جمله "من لیاقت چیزی را ندارم" ، "من زیبا نیستم" ، "من در زندگی خود موفق نخواهم شد" ، "من باید مجازات شوم گناهان من "، یعنی افرادی که احساس گناه و نفرت عمیقی از خود دارند ، سعی می کنند با بدست آوردن وزن غیر ضروری ، به طور ناخودآگاه سعی کنند به خود آسیب بزنند. از این گذشته ، ضخیمی که ، همانطور که می دانیم ، در جوامع غربی یک صفت خارجی نامطلوب و ناخوشایند به حساب می آید که تمایل به نادیده گرفتن منفی افراد چاق دارد ، توسط شخصی که ناخودآگاه می خواهد خود را مجازات کند ، تأیید می کند ، "به عنوان" راه حل "انتخاب می شود. به این ترتیب تصویر منفی او از خودش دارد.
افکار منفی برطرف شد
تصوراتی که والدین چاق در زمان کودکی داشتند (به عنوان مثال "شما مثل پدر خود همیشه چاق خواهید شد") ، "شما باید تمام غذاهای خود را بخورید ، زیرا غذای بیش از حد سلامتی است!" شما مانند همه چیز در مادر خود به نظر می رسید ، همانطور که او چاق می شوید ... ») در ذهن ناخودآگاه کودک ضبط می شوید و به احتمال زیاد بر خود درک آینده او و تصویری که او به عنوان یک بزرگسال برای بدنش خواهد گذاشت تأثیر می گذارد. ، اگرچه افکاری مانند موارد فوق ممکن است غیرواقعی ، نادرست ، دلخواه یا حتی غیر منطقی باشند.
دوباره پر کردن یا دوری از رابطه جنسی
تجربیات آسیب زای دوران کودکی مربوط به رابطه جنسی (آزار و اذیت جنسی یا آزار جنسی) یا حتی ترس زن از بارداری ، می تواند بزرگسالان را به سمت جلوگیری از برقراری رابطه جنسی با جنس مخالف سوق دهد. این قصد و تمایل ناخودآگاه از اجتناب از بسیاری جهات حاصل می شود ، که یکی از آنها چاقی است ، زیرا افراد چاق میل جنسی به عنوان شریک زندگی از طرف دیگر یا همان جنس مشکل تر می شوند.
همچنین ، در موارد دیگر ، اگرچه میل جنسی وجود دارد ، - به دلایل مختلف - زندگی ناقص جنسی باعث سرخوردگی ، افسردگی و استرس شدید می شود. این رضایت جنسی از دست رفته اغلب با پرخوری جایگزین می شود ، زیرا احساس سیری ناشی از پرخوری به طور موقت استرس را تسکین می دهد و فرد چاق را آرام می کند. نمونه آن شوهر ناراضی جنسی از زندگی عاشقانه ناموفق در ازدواج است که نمی خواهد همسر خود را تقلب کند ، برای جلوگیری از اضطراب خود راهی آسان و مؤثر برای پرخوری پیدا می کند.
- ۹۹/۰۲/۳۰